اگر در زمینه تجربه کاربری و یا کسبوکارهای مرتبط با آن فعال هستید، احتمالا اصطلاح پرسونا برای شما آشناست. شکلگیری این مفهوم از زمانی آغاز شد که محققان در صدد بررسی روشهای مختلف درک بهتر کاربران برآمدند.
واژه پرسونا اولین بار توسط الن کوپر در کتاب The Inmates Are Running the Asylum، در توصیف کاربرِ ساختگی به کار گرفته شد. در حقیقت پرسوناها شخصیتهایی داستانی هستند که نشاندهنده تیپ شخصیتی خاص یک فرد و یا گروهی از افراد میباشند و اساسا با تکیه بر نتایج تحقیقات کاربری در فاز اول طراحی ایجاد میشوند.
خلق شخصیتها، پروسه طراحی را سرعت بخشیده و منجر به ایجاد یک تجربه کاربری مطلوب برای مخاطبین گروه هدف میشود. پرسونا در پاسخ به سوال “برای چه کسی طراحی میکنیم؟” شکل میگیرد و میتواند در درک نیازهای کاربر، تجربیات، رفتارها و اهداف او به طراح کمک رساند. مشخصات پرسوناها در گام نخست در قالب شناسنامههای کاربری تدوینشده و نوع تعامل آنها با محصول شرح داده میشود، سپس سناریوهای کاربری برای هر پرسونا با توجه به اطلاعات گردآوری شده تعریف میشود. در مرحله بعدی بر اساس این سناریوها روندها و جریانهای کاربری (Workflow) مبتنی بر نیازهای انواع کاربران محصول طراحی میشود. این روش دارای یک فرآیند ده مرحلهای است که از جمعآوری دادههای اولیه تا استفاده کاربردی و توسعه مستمر پرسوناها را شامل میشود.
خلق یک پرسونا پیچیدگی فرآیند طراحی تجربه کاربری را تا حد بسیار زیادی کاهش میدهید و به همین دلیل در سالهای اخیر، فواید و مزایای به کار بردن آن در تعریف و طراحی محصولات مختلف ارزش بیشتری پیدا کرده است.
بر این اساس مطالعه این مقاله را به شما توصیه میکنیم.