برای رسیدن به یک هدف، ابتدا لازم است آن هدف را بشناسیم. برای برقراری ارتباط بهتر بین یک محصول و انسان، نیازمند روشی از طراحی به نام طراحی تعاملی (Interaction Design) هستیم.
اجازه بدهید موضوع را به این شکل توضیح دهم، یک صندلی اداری را در نظر بگیرید:
حالت اوّل- صندلی را میتوان بلند کرد. پرتاب کرد. روی زمین کشید و یا برعکسش کرد.
حالت دوّم- چرخهای آن نشاندهندهی این هستند که میتوان صندلی را حرکت داد. دستهها نشاندهندهی این هستند که تو میتوانی دستانت را روی آن تکیه دهی. و در نهایت شکل کلّی آن نمایانگر آنست که قابل نشستن است.
دونالد نورمن، پروفوسور و نویسندهی کتاب The Design of Everyday Things برای حالت اوّل عنوان Affordance را آورده که به معنای چیزهایی که اشیاء، قابلیت انجام آن را دارند؛ و برای حالت دوّم نام Signifier میآورد به معنای چیزهایی که اشیاء، وظیفهی انجام آن را دارند.
طراحی تعاملی یعنی همین دقّت و ریزبینیهایی که طراحان تعاملی در کوشش ساخت آن هستند؛ یعنی شناخت انواع یک رابطه و ایجاد یک نوع معنادار آن بین محصول و انسان. این مهم، نیازمند ساختار و رفتار ویژهای است که در مقالهی امروز به بررسی قدم به قدم آن میپردازیم.
روشی در دنیای دیزاین که نه تنها دنیای کاری شما را متحول میکند بلکه زندگی شخصیتان نیز پیشرفت قابل توجّهی خواهد کرد.