مرحلهی انتخاب رنگ در پروسه طراحی هیجانانگیزترین و نامطمئنترین قدمی بوده است که برداشتهام. تنوع انتخابهای ممکن، حفظ هماهنگی در کنار جلوگیری از زیادیروی در استفاده از رنگها چالشهایی هستند که جوابها و متدهایی دقیق برای مواجه شدن با آنها وجود ندارد و میتوانند گیج کننده باشند.
ما طراحان عادت داریم در میان هزاران پالت رنگی ساعتها به جستجو و انتخاب بپردازیم، تئوری رنگها را آموخته تا الگوهای رنگی مخصوص به خودمان را تولید کنیم و هر بار تمام آنها را دور ریخته و از نو شروع کنیم. اما پتانسیلی هست که معمولا از آن غافل میمانیم؛ تنوع منحصربهفردی که هر رنگی به تنهایی در خود دارد.
این تنوع منحصربهفرد را میتوانیم در اطراف خود و دنیای واقعی ببینیم؛ اگر به رنگ هرچیز در محیطهای نوری متفاوت یا ساعات مختلف یک روز توجه کنید میتوانید ببینید که با کم و زیاد شدن شدت و یا تغییر منبع نور خصوصیات متنوع رنگ را نشان میدهد، بدون آنکه هویت اصلی رنگ تغییری بکند.
این ویژگی را میتوانیم در دنیای طراحی نیز به کار بگیریم؛ بسیاری از مواقع میتوان تنها با ایجاد تغییراتی در خصوصیات متغیر یک رنگ خاص، آن را برای محیطها و عملکردهای متنوع در طراحی آماده و بهینه کرد. با بهکارگیری این پتانسیل فضای طراحی مینیمالتری ساخته و هماهنگی را تنها با انتخاب یک رنگ تضمین کنیم.
این روش به نوعی شبیه به قرار دادن یک رنگ در سایه و یا گذاشتن آن در معرض نور مستقیم است، بااینحال برای بهدرستی انجام دادن این عمل ساده به قوانین کاربردی مشخص نیاز داریم و همچنین میبایست ویژگیهای متغیر یک رنگ را بشناسیم.
در مقاله ای که خدمتتون معرفی میکنیم با خصوصیات متغیر یک رنگ یعنی فام (Hue) ، غلظت (Saturation) و روشنایی (Brightness) آشنا میشویم و با مثالهایی کاربردی نحوهی تغییر دادن این ویژگیها را برای رسیدن به یک تنوع رنگی هماهنگ یاد میگیریم.