طراحان امیدوارند تا کاربران هنگام استفاده از محصول یا خدمت ما در مسیری که برای آنها مشخص کردهاند حرکت کنند، اما تقریبا همه آنها قبول دارند که صحبت کردن درباره این موضوع بسیار راحتتر از عملی کردن آن است.برای حل این مشکل و هدایت کاربران به مسیر درست بسیاری از طراحان به جای اینکه کاربران را فقط با الگوهای بصری راهنمایی کنند از روشهایی ظریف از جنس روانشناسی و جامعه شناسی استفاده میکنند.
اینجاست که بحث طراحی ترغیبی (persuasive design) مطرح میشود. طراحی ترغیبی به معنی ابزاری کردن دانش به دست آمده از علوم انسانی برای تاثیرگذاری روی رفتار و طرز فکر انسانهاست. به عبارتی طراحی ترغیبی عملی است که بینشهای رفتاری مانند انگیزه ها و سوگیری شناختی را از روانشناسی می گیرد و آنها را به چارچوب ها و الگوهایی ترجمه می کند تا بتوانند در طراحی محصول به کار روند.
کمک در تصمیمگیری کاربران، ارتباط بهتر بین طراحان، قراردادن کاربران در مسیر درست، توسعه مهارت کاربران، از بینبردن عادتهای نادرست و ایجاد عادتهای جدید در کاربران مواردی هستند که طراحی ترغیبی در رسیدن به آنها تاثیر بسیاری دارد.
اگرچه ممکن است که این روش در طراحی همه محصولات و خدمات قابل اجرا نباشد اما این چارچوبها از این جهت اهمیت دارند که راههای رسیدن به موفقیت و حفظ کاربران را بدون استفاده از تاکتیکهایی منفی که خطر ازبین رفتن اعتماد کاربر را به همراه دارد معرفی میکنند.
البته هستند کسانی که روشهای طراحی ترغیبی را بهرهبرداری از رفتار انسان برای دستیابی به اهداف خودخواهانه مانند کنترل ذهن میدانند اما باید به این نکته توجه کنیم که همه اینها به روش استفاده طراح از این تکنیکها بستگی دارد. طراحان میتوانند با استفاده از انگیرههای موجود در کاربران آنها به سمت اهدافش جلب کند نه اینکه کاربر را فریب دهد تا کاری را که دوست ندارد انجام دهد. طراحی ترغیبی از این جهت مهم است که استفاده از چارچوبها آن طراحان را از استفاده از تاکتیکهای منفی مانند فریب یا زورگویی دور میکند.
در این مقاله نویسنده با استفاده از چارچوب مدل رفتاری فاگ Fogg’s Behavior Model (FBM) به توضیح طراحی ترغیبی و چگونگی استفاده از آن میپردازد و دلایل اهمیت آن را توضیح میدهد.
برای مشاهده مطالب بیشتر میتوانید از وبلاگ آکادمی دیزاین دیدن کنید.