خیلی اوقات پیش میآید که دوستی گروه چت دوستان را ترک میکند. هیچکس نمیداند چرا این اتفاق افتادهاست.
طبیعتا این اتفاق به دوستان و اطرافیانی که در گروه مشغول صحبت کردن هستند حس خوبی نمیدهد و خود این مساله یک امتیاز منفی تجربه کاربریست که البته به دست کاربران رقم میخورد.
خودمان را جای آن شخصی بگذاریم که میخواهد برود.
چطور باید رفتن را برای او سخت کنیم؟ اصولا چه چیزی رفتن را سخت میکند؟ توضیح دادن درباره دلیل رفتن. اینکه چرا میروم و اینکه میدانم اگر درباره دلایلش توضیح بدهم باید در برابر توضیحات خودم به دوستانم پاسخگو باشم.
آیا میتوان این حس را بیشتر وارد دنیای دیزاین کرد؟ شاید میشود کاربر را موجودی «همیشه در حال ترک سرویس» در نظر گرفت و تلاشهای خود را برای همیشه ماندن او بیشتر کرد.
چون ما انسانها – متاسفانه یا خوشبختانه – همیشه حوصلهمان از چیزهایی که جذابیتشان را برای ما از دست میدهند سر میرود.
همین مساله نشان میدهد که انسان در ناخودآگاه خود بیشتر تمایل به انجام ندادن کارها تا انجام دادن آنها دارد.
از این مساله میتوان در طراحی تجربه و رابط کاربری استفادههای زیادی کرد و بخشهای حوصلهسربر سرویس را برای مخاطبان جذابتر طراحی کرد.
در مقاله پیشرو «Lasse Kristensen» مثال خیلی جالبی را درباره این مقوله بررسی کرده.
هر نتیجهای که از این مقاله بگیرید، مطمئن هستم در طرز تفکر و طرحهای آینده شما تاثیر خواهد گذاشت. میتوانید مقاله را در اینجا مطالعه کنید.