«برای هر سیستم میزان پیچیدگی خاصی وجود دارد که نمیتواند کاهش یابد.»
لَری تِسلر (Larry Tesler) دانشمند آمریکایی ای بود که در حوزهی روابط و اثر متقابل کامپیوتر و انسان کار میکرد. او خالق اینتراکشن ماندگار (Cut & paste) است.
در سال ۱۹۸۰ زمانی که مشغول به کار در Xerox park بود، متوجه شد که نحوه ی تعامل کاربران با برنامه ها دقیقاً به اندازهی خود برنامه مهم است. او در مصاحبهی معروف خود با Dan Saffer بیان میکند که در بیشتر موارد، یک مهندس باید یک هفتهی اضافه را صرف کاهش پیچیدگی یک برنامه کند تا باعث نشود میلیونها کاربر یک دقیقه اضافه را صرف استفاده از برنامه کنند فقط به این دلیل که برنامه، پیچیدگی اضافهای دارد.
با اینحال Bruce Tognazzini دیزاینر آمریکایی و شریک آقای دان نورمن در Nielsen Norman Group این موضوع را مطرح میکند که افراد در برابر کاهش میزان پیچیدگی در زندگی خود مقاومت میکنند. بنابراین، هنگامی که یک برنامه ساده میشود، کاربران تلاش میکنند که کارها را پیچیدهتر کنند.
سادگی و یا پیچیدگی یک سیستم یک شمشیر دو لبه است. تمامی فرآیندها یک ذات پچیده دارند که نمیتوان آن را دست کم گرفت. تنها این سؤال مطرح است که بار این پیچیدگی را چه یا که به دوش بکشد؟ سیستم یا کاربر؟
دیزاینر با دیزاین یک کنترل، در واقع قدرت انتخاب را برای کاربر طراحی میکند. این موضوع را به کاربر القا میکند که «تو این کار را انجام بده». اما اگر این انتخاب به سیستم واگذاری شود این بدان معناست که از قبل تمامی تصمیمات، برای کاربر گرفته شده است. پیشفرضهای سیستم باید بسیار هوشمندانه باشند، چون در غیر این صورت چیزی جز تجربهی بد برای کاربر به جا نخواهد گذاشت.
برای مثال یک دوربین عکاسی را در نظر بگیرید که فقط دکمهی گرفتن عکس را داشته باشد و دیگر دکمههای آن حذف شده باشند. این بدان معناست که زومکردن، فوکوس کردن، فلاش انداختن و… را یا خود دوربین باید به آن رسیدگی کند یا اصلا همچین ویژگیهایی را نداشته باشد. اگر این ویژگیها، برای موفقیت یک دوربین ضروری باشند، این پیچیدگیهایی که توسط کاربر مدیریت میشود باید در نرمافزار و سختافزار آن پیاده شود.
انتخابهای بد مانند جایگذاری پیشفرضهای ضعیف و نادرست، دوربین را بیاستفاده میکند. تصاویر یا خیلی تار و یا خیلی روشن میشوند و کاربر از عدم توانایی برای زوم کردن خسته خواهد شد.
قانون تسلر بحث مفصلی است. در زیر ۴ مقاله را معرفی میکنم که هر کدام از دیدگاههای مختلف این موضوع را بررسی کردهاند، پیشنهادم اینست که برای یافتن یک تعادل مناسب در این موضوع، همهی آنها را مطالعه کنید:
مقاله های مربوطه را در اینجا ، اینجا ، اینجا و اینجا مطالعه کنید.
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۵ دقیقه،
مقالهی دوم: ۸ دقیقه،
مقالهی سوم: ۶ دقیقه
و مقالهی چهارم: ۱۸ دقیقه)