طراحی تجربه کاربری از آن دسته مشاغلیست که اخیرا طرفداران زیادی پیدا کرده است. بسیاری از افراد مایل هستند در این حیطه کار کنند چرا که این شغل جذابیتهای شگفتانگیزی دارد. برای مثال یک طراح تجربه کاربری لازم است:
– به مردم کمک کند تا نیازهایشان را به بهترین نحو دریافت کنند
– مدل رفتاری انسانها را بازشناسد
– نسبت به تعاملات انسانی کنجکاو باشد
– از حل کردن مسائل و یادگیری نکتههای جدید لذت ببرد
اگر چه طراح تجربه کاربری میتواند لذتهای بیشماری را در شغلش کشف کند، اما نیمهی دیگر لیوان، دشواریهای این شغل است که یک طراح به واسطهی «درارتباط بودن با انسانها» با آنها مواجه میشود. وقتی افراد به این شغل فکر میکنند مواردی از جمله کمک به انسانها یا پتانسیل حقوق بالا آنها را جذب میکند اما آیا تا حال فکر کردهاید این شغل چه ریسکها و مشکلاتی میتواند داشته باشد و برای حل آنها چگونه باید عمل کرد؟
در مقالهی زیر Vivianne Castillo، چالشها و هزینههای احساسی که یک طراح تجربه کاربری با آن مواجه میشود را بیان میکند. این مقاله توسط گروه Modus پشتیبانی میشود. هدف این گروه کمک به پیشرفت و توسعهی فردی دیزاینرها است.
به عنوان یک طراح تجربهی کاربری چه چالشهایی را در کارتان و در برخورد با اطرافیان تجربه کردهاید؟
(مدت زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه)