برخلاف رسم همیشگی مقالات کانال فلسفه دیزاین، این بار بشتر به عمق رفتار و منش انسانی در مقابل مشکلاتی که نیاز به خلاقیت دارند میپردازیم.
دیزاین معمولا معنی حل مساله و رفع نیاز میدهد. حال این مساله میتواند در هر سطحی از یک محصول باشد. از جابجایی یک دکمه گرفته تا جایگزین کردن فاکتور کاغذی با یک صفحه از اپلیکیشن، حل تمام مشکلات یک محصول نیازمند تفکر دیزاین است.
در زندگی دو مفهوم «ایده» و «اجرا» باهم تفاوتهای زیادی دارند، ولی به اشتباه بسیار نزدیک بهم یا بعضاً یکی تصور میشوند. یک «ایده» در واقع هسته اصلی مفهومی است که قرار است تولید شود و «اجرا» در واقع انتخاب روش تولید آن ایده و پیشرفت در مسیر آن میباشد.
نکته اصلی مقالهای که امروز دربارهاش صحبت میکنیم، نقش جذاب و اعجابانگیز وقایع ناگهانی میباشد. یک کارگردان، مدیر محصول یا یک مدیر هنری خوب، میتواند تمام مراحل رسیدن از ایده به اجرا را تصور و پیاده کند ولی نمیتوان نقش اتفاقات ناگهانی را نادیده گرفت. اگر توجه کرده باشید، گاهی همین اتفاقات هستند که سرنوشت پروژههای گوناگون را رقم میزنند، چون همه ما در ذهنمان نقشههایی داریم و حتی روش دقیق پیشبرد آن نقشهها را میدانیم اما معمولا بخاطر وقایع ناگهانی از به ثمر نشستن نقشه خود کاملا مطمئن نیستیم.
لحظاتی که درباره روش اجرای یک ایده، ایده جدیدی به ذهنتان میرسد، مانند لحظه بینهایت میماند، لذتی مشخص اما پایان ناپذیر. این لحظات سرنوشت ایدههای اصلی را مشخص میکنند و به مسیر پیشبرد پروژهها جهت میدهند. این لحظات را خلاقیت میگوییم، یعنی پیشبرد نقشههایمان، از راهی جدید اما درست!
در مسیر متولد شدن لحظههای خلاقیت و پیشبرد آن، همیشه اتفاقاتی وجود دارند که باعث سخت شدن مسیر پیشرفت میشوند. مثل نواختن یک ملودی اشتباه در یک اجرای دو نفره. دقیقا در همین لحظات است که عیار تخصص هر شخصی محک زده میشود. لحظاتی که درسهایی که خواندهاید و حتی تجربیاتی که داشتید به کمکتان نمیآیند، بلکه میزان آرامش و هوش هیجانیتان، شما را از بقیه متمایز میسازد.
در این مقاله، با استفاده از سه مثال جذاب و چالشبرانگیز، وقایع ناگهانی در مسیر خلاقیت بررسی میشوند تا به شما در یافتن هنرمند درونتان و مقابله با مشکلات سر راه کمک کند.