در سالهای بسیار دور کشفیات انسانها همگی مواردی بسیار کلی بود. اینکه دریافتیم زمین به دور خورشید میچرخد و ماه به دور زمین. اینکه دانستیم چیزی به نام جاذبه ما را روی زمین نگه میدارد.
روی دور تند اگر جلوتر بیایم، زمانی وجود داشت که داشتن وبسایت اتفاقی بزرگ محسوب میشد و بعدتر داشتن اپلیکیشن که بتواند روی گوشیهای هوشمند نصب شود. بعدتر که همه اپلیکیشن داشتند، صحبت از این به میان آمد که چگونه میتوان بهتر بود؟ چگونه میتوان سلیقه، عادات و تفکرات کاربران را در دیزاین دخیل کرد و …
نکته مهم و مقصود متن بالا این است که با پیشرفت و پیچیدهتر شدن جوامع انسانی و به تبع آن جوامع زیرمجموعه آن، داشتن نقشهایی مثل شهروند بودن، دوست بودن، دیزاینر بودن و … پیچیده میشود و خوب بودن در آنها پیچیدهتر.
یک دیزاینر بواسطه محصولات مختلفی که در طول زندگی خود طراحی میکند، با احتمال خوبی با اقشار مختلفی از مردم با عقاید، عادات و تفکرات مختلف سروکار خواهد داشت. پس طبیعیست که برای ارائه دادن کاری مناسب برای هر قشر، بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. لازمه این ارتباط، کمینه نگهداشتن تعصبات ذهنیست.
امروز میخواهیم با این مقدمه، به مقالهای درباره تعصبات ذهن که در BBC منتشر شده پرداخته و با شفاف شدن عملکرد ذهنمان، به مبارزه با ایجاد تعصبات ذهنی بپردازیم.
دانشمندان علوم ذهنی فرایندهایی را که در آن ذهن منحرف میشود و به جانبداری از قسمتی از واقعیت میپردازد، جهتگیری یا سوگیری ذهنی مینامند.
با شناخت فرایندهایی که طی آنها ذهن به جانبداری از قسمتی از اطلاعات ورودی میپردازد و قسمتی دیگر از دانش را نادیده میگیرد، میتوانیم فرایند خردورزی، قضاوت و تصمیمگیری را بهینه کنیم. جهتگیری تاییدی یکی از مشهورترین انواع جهتگیریهای ذهنی است.
برای مشاهده مطالب بیشتر میتوانید از وبلاگ آکادمی دیزاین دیدن کنید.