شاید میتوان گفت اولین رابطهای کاربری در نرمافزارهایی نظیر Photoshop یا Illustrator طراحی میشدند، نرمافزارهایی که لزوما برای اینکار بهینه نبودند.
به هر حال دیزاینرها مثل همیشه یکجوری قضیه را حل میکردند.
پس از مدتی با نرمافزار Sketch آشنا شدیم که فقط برای سیستمعامل MacOS در دسترس بود ولی امکانات بسیار زیادی داشت.
یادم هست چند سال پیش یکی از دوستان iOS Developerام درباره اسکچ میگفت « این اپلیکیشن کاملا شعوره» و البته بخاطر سبک خروجی گرفتن خاص و بهینه شده اسکچ این جمله را میگفت.
پس از مدتی، Adobe با Adobe XD پا به عرصه طراحی UI گذاشت و این نرمافزار را برای سیستمعاملهای مک و ویندوز منتشر کرد.
دقیقا همینجا بود که مشکلات تجربه کاربری اسکچ و ادوبی ایکسدی واضحتر دیده میشدند و این به تیمهای دیگر فرصت میداد تا با برطرفکردن این مشکلات، نرمافزارهای جدید و بهتری را تولید کنند.
همه ما میدانیم که نمیشود یکشبه یک نرمافزار را برای Production Level انتخاب کنیم. حتی ممکن است تیم مورد نظر دیگر از این نرمافزار پشتیبانی نکند.
اما داستان Figma فرق میکرد.
فیگما با امکانات خیلی زیاد و امتیاز جذاب Multiplatform بودن آمده بود. همچنین بر پایه HTML5 تولید شده بود.
اینجا XD در مرحلهای بود که خیلیها در سطح تولیدی از آن استفاده میکردند و تیمهای بزرگ مشتری این نرمافزار بودند اما همچنان باگهای عجیب و امکانات Beta ضربات بزرگی به کاربران این محصول وارد میکرد.
فیگما تمام امکانات ادوبی ایکسدی و اسکچ را به همراه امکان همکاری نزدیک دیزاینرها باهم ارائه کرد!
مقالهای که امروز به شما معرفی میکنم را Signe Roswall نوشته و در آن به توضیح دلایلش برای مهاجرت کاربران از اپلیکیشنهای دیگر به فیگما را توضیح داده است.
به نظر من خواندن این مقالهها در جهانبینی دیزاینرها نسبت به مقوله تجربه کاربری تاثیر بسیاری دارد.
مقاله را در اینجا مطالعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۱۵ دقیقه)