برخی از شرکتها فکر میکنند که انجام تست و مطالعات کاربردپذیری محصول، کاری پرهزینه و بسیار پیچیده است و انجام این تست مختص پروژههای خاص طراحی وب با بودجههای کلان و برنامههای زمانی طولانی میباشد و باعث هدررفتن منابع مالی و زمانی شرکت میشود.
اما در یک پروژه تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۰ توسط Jakob Nielsen و Tom Landauer انجام شدهاست مشخص گردیده که برای شناسایی نزدیک به ۷۵ تا ۹۹ درصد کل مشکلات کاربران در هنگام استفاده از محصول تنها به بررسی نتایج تست برای ۵ کاربر نمونه احتیاج است.
به محض جمع آوری دادهها از اولین کاربر آزمایشی، شما به بینش کافی درخصوص شناسایی تقریباً یک سوم از مشکلات کاربران در زمینه طراحی محصول دست خواهید یافت. وقتی کاربر دوم را امتحان میکنید، متوجه خواهید شد که برخی از مشکلاتی که کاربر دوم با آن مواجه میگردد مشابه با مشکلات کاربر اول است، به عبارت دیگر در اطلاعاتی که از این دو کاربر به دست میآورید همپوشانی وجود دارد. اما از آنجایی که کل انسانها با یکدیگر متفاوتند، قطعاً اطلاعات جدیدی نیز از کاربر دوم به مجموعه اطلاعات شما افزوده خواهد شد، هر چند بینش جدید حاصل از این اطلاعات به اندازه اولین کاربر نخواهد بود.
هرچه تعداد کاربران بیشتری را به تست اضافه میکنید، اطلاعات جدید کمتری کسب کرده و به تبع آن کمتر و کمتر یاد میگیرید. بنابراین نیازی به تکرار مشاهده اطلاعات تکراری از کاربران مختلف نبوده و همین میزان از اطلاعات با درصد احتمال بسیار بالایی برای شما کافی خواهد بود تا وبسایت خود را دوباره طراحی کنید و مشکلات کاربرد پذیری را که در محصول شناسایی کردهاید از بین ببرید.
شما را به خواندن متن کامل این مقاله جذاب که توسط گروه Nielsen Norman نوشته شده است در اینجا دعوت میکنم.
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه)