در فضای کاریمان شاید بارها و بارها این کلیشهی معروفِ “تفکر خارج از چارچوب یا (thinking out of the box)” شنیدهایم. امّا هنگام مواجه شدن با یک چالش جدید، باز هم درگیر همان چارچوبی هستیم که قبلا با آن مشکلات را حل کردیم. امّا قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم که چطور میتوانیم خارج از این زندان ذهنی بیاندیشیم به تاریخچهی کوتاهی ازین اصطلاح میپردازیم که کمک کننده است.
از ویکیپدیا:
تفکر خارج از چارچوب استعارهای است به معنی فکر کردن به روشی متفاوت، غیرمعمولی، مبتکرانه یا از جنبهای متفاوت. این اصطلاح در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در حوزه مشاوره مدیریتی سرچشمه گرفت که مشاوران از مراجعان میخواستند پازل ۹ نقطهای را که نیاز به تفکر جانبی داشت حل کنند.
پازل ۹ نقطه ای چیست؟
پازلی که در آن باید هر ۹ نقطه با چهار خط مستقیم یا کمتر، بدون برداشتن قلم یا بیش از یک بار رد شدن دو خط از روی هم، به هم وصل شوند. (پیشنهاد میکنم قبل از گوگل کردن جواب این پازل ۹ نقطهای، آن را بر روی کاغذ کشیده و خود را محکی بزنید)
این عبارت یا کلیشه به طور گستردهای در محیطهای کسب و کار به خصوص توسط مشاوران مدیریت و مربیان اجرایی به کار گرفته شده است.
در مقالهی امروز، نویسنده به سه راه حل پیشنهادی میپردازد که باعث میشود شما در تیم به یک فرد ناهمسو ولی سازنده تبدیل شوید! مقالهی کوتاه امروز را دنبال کنید و اگر روش یا پیشنهاد دیگری برای خارج شدن از چارچوب ذهنی میشناسید با ما در قسمت نظرات در میان بگذارید.