اوایل که تازه وارد دنیای دیزاین شده بودم، با هر چالشی که مطرح میشد تمام ترسم از «صفحهی سفید روبرو» برای شروع دیزاین بود. طوری که تا مدّتها خیره به مانیتور میماندم که چهکار میتوانم بکنم و هیچ ایدهای برای شروع نداشتم.
حال با گذشت زمان و کسب اندکی تجربه این ترس تماما از بین نرفته و درحال حاضر فقط زمانی به سراغم میآید که چالش مطرح شده از سوی مدیر محصول حتما باید در مدت زمان بسیار کمی به نتیجه برسد. اینجاست که به همان ترس قبلی برگشته و تا مدتها در شروع دیزاین میمانم.
راهحل چیست؟ و واقعا چه اتفاقی میافتد؟ آیا خوب توجیه نشدهام که دقیقا باید چهچیز را دیزاین کنم؟ آیا از دانش کافی در آن موضوع برخوردار نیستم؟ آیا ذهن من همچنان در دیزاینهای قبلی که مشغولشان بودهام گیر کرده و نمیتواند وارد موضوع جدید شود؟ و هزار امّا و اگر دیگر که اگر بخواهم آن را واکاوی کنم زمان را از دست داده و نتوانستهام دیزاین را تحویل دهم.
هر دیزاینری برای حل این موضوع روش شخصی خود را دارد. اما امروز با یکی از سادهترینها و جوابگیرترینشان آشنا میشویم که به اختصار، چک لیست آن به شرح زیر است:
۱- بررسی نیازمندیها
۲- واکاوی و پژوهش
اندکی مکث!
۳- شکستن زندان ذهن
۴- تعریف محتوای مورد نیاز
۵- ریزهکاری نهایی
مشتاقانه شما را به مطالعه این مقالهی کوتاه دعوت میکنم. امیدوارم که بتوانید در دیزاینهای بعدی خود از این روش استفاده کنید و بسیار خوشحال میشوم که نتیجهی خوب و بد آن را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.