وقتی به محصولات دیجیتال اطرافمان نگاه میکنیم متوجه میشویم که بسیاری از آنها با بزرگتر شدنشان، به کاربرانشان کمتر توجه میکنند. در صورتی که به تاریخچهی چند سال قبلشان برگردید اولویت اولشان حل مشکل استفادهکنندگان از محصولشان بود.
اگر بازخوردهای کاربرها از برخی محصولات بزرگ ایرانی را بررسی کنید، به جمعبندی زیر خواهید رسید:
• اسنپ به جای اینکه حواسش به حل مسائل مسافر باشد، مشغول اضافه کردن فیچرهای جدید و هرچه بزرگتر کردن بخش تجاری خود است.
• دیجیکالا به جای آنکه به فکر افزایش کیفیت خدمات خود و ارسال آنها باشد، مشغول افزایش تعداد کالاها و تنوع آنها، بدون هیچ نظارت قیمتی و کیفیتی است.
مقاله امروز به بررسی این اپیدمی روی بسیاری از سرویسهای موفق دنیا میپردازد. آقای Jesse Weaver، نویسنده مقاله امروز، بر این باورست، این بلاییست که امروزه و در چهار مرحله، هر محصولی را از حالت انسان-محوری آن دور کرده و به بیزینس-محوری سوق میدهد. بیزینس و تجارتی که چیزی جز سود مالی را مهم نشمرده و در دراز مدت به دلیل وجود رقبا آنها از پای در میآورد.
در ادامه نیز به توضیح هر کدام ازین چهار مرحله پرداخته و به جزئیات مرگ بخش انسانی این محصولات میرسد.
و در پایان نیز بحث خود را به این شکل به پایان میبرد که شرکتهای بزرگ و موفقی چون IDEO هیچ وقت از مرحلهی اول این دروازههای مرگ عبور نکرده و همچنان به کشف مشکلات و ابداع راهحلها می پردازند.
به نظر شما چه اتفاقی میافتد که محصولات و شرکتها در ادامهی مسیر آنچنان که باید کیفیت روزهای اول را ندارند؟ نمونهای در نظرتان هست؟
برای پاسخ به این سؤال، دکمهی “مشاهده نظرات” را بفشارید.