برخلاف ادعای انسان محور بودن محصولات، اتفاقا بیشتر تمرکز شرکتها روی منفعتهاییست که میتوانند از کاربرانشان دریافت کنند و کمتر به فکر این هستند که واقعا چه چیزی را میتوانند برای آنها عرضه کنند.
محصولات دیجیتال تمام زمان و توجه ما را اشغال کردهاند، طوری که به سختی میتوانیم از آنها دل بکنیم. هیچ وقت احساس کافی بودن به ما دست نمیدهد و ما خود را بیشتر و بیشتر خرج آنها میکنیم. این سرویسها و محصولات دیجیتال حریصند و نیازمند تمام اطلاعات ما هستند، عکسها، فیلمها، جملات، دوستان و خانه و زندگی ما را طلب میکنند. ما تمامی این اطلاعات را در اختیار این محصولات دیجیتال قرار میدهیم چون آنها به ذات مفید هستند. اما این حس سودمندی برای انسان به تنهایی کافی نیست.
احتمالا اغلب اوقات با این حس افسردگی، ناامیدی و خستگی هنگام تعامل با این اپلیکیشنها مواجه شدهاید. ما دوست داریم در برخورد با تکنولوژی احساس اختیار و قدرت بکنیم و به کلی این موضوع را فراموش کردهاییم که سودمندی با توانمندی و اختیار یکسان نیست.
توانمندسازی در انسان بدین معنی است که او احساس مطمئن و دلگرمی از کنترل کردن زندگی خود داشته باشد. و این موضوع اصلا اولویتی در تکنولوژی حال حاضر ندارد و برعکس آن در حال اتفاق افتادن است.
تمامی اطلاعات ما در حال واکاوی ، استخراج و تحت تحلیلهای مختلفی بدون شفافیت قرار دارد. ما با دریایی از نوتیفیکیشنها در گوشی همراه خود مواجهاییم. تمامی انتخابهای ما در دنیای دیجیتال کاملا دیکتهشده طبق الگوریتمهای تبلیغاتی قرار دارد.
ما از تکنولوژی این را میخواهیم که توانایی ما را تقویت کند به ما قدرت اختیار بدهد، بدون اینکه چیزی را به ما دیکته کند. بهترین مثالی که میتوان دراینباره زد، اتوموبیل است، سفر کردن انسانها را با یک پیشرفت چشمگیر روبرو کرده است. ما زمانی که به آن نیاز داریم سراغ آن میرویم و وقتی نیازی به آن نداریم برخلاف اپلیکیشنهای سمج هیچ اصراری به ما نمیکند و کاملا از دید ما پنهان است. برای انسان کار میکند، به او گوش میدهد. و هیچگونه مزاحمتی برای او ایجاد نمیکند.
در مقالات زیر با انواع ربایشهای اطلاعاتی، غصب زمان ارزشمند انسانها و راهحلهای اخلاقی تبدیل دیزاینهای شما به محصولات توانمند آشنا میشوید. امیدوارم که به خوبی آنها را مطالعه کنید و هنگام دیزاین از آنها بهره ببرید.