چیزهایی که کاش از اولین روز در مسیر طراحی میدانستم…
طراح عزیز،
خوش آمدی! امیدوارم حسابی بهت خوش گذشته باشد. طراحی حرفهی فوقالعادهای است و خوشحالیم که به آن مشغولی. نمیدانم روز اول کارت است یا سال اول. میخواهم بعضی از فکرهایم را با تو در میان بگذارم تا بدانی تنها نیستی. آنچه در ادامه مطرح میکنم چند موردی است که در طول حرفهام با آنها برخورد کردهام. امیدوارم بهت کمک کنند در این حوزه کاری هیجانانگیز پیشرفت کنی.
۱. طراحی یک طرز فکر است.
شما به تازگی به این کار مشغول شدهاید و این عالی است. دوران هیجانانگیزی برای طراح بودن است و راههای بسیاری برای ابراز خودتان و هنرتان وجود دارد. مهمترین چیزی که میتوانم با شما در میان بگذارم این است که طراحی یک طرز فکر است. نمیدانم به مدرسه طراحی رفتهاید یا نه. مهارتهای فنی شما حداقل چیزی است که نیاز دارید، اما کار واقعی طراحی سادهسازی است. کار شما این نیست که برای طرحی مناسبترین طوسی را پیدا کنید. کار شما در تیمتان این است که خروجی کارها را شکل بدهید.
۲. سؤال، نه جواب.
از اینکه این خبر را بهتان میدهم متنفرم، اما… به احتمال خیلی زیاد مدرسه طراحی شما را برای کار در دنیای واقعی آماده نکرده است. احتمالاً به شما یاد دادهاند طراحی تولید کردن است و این درست است. اما در بهترین حالت فقط نصفش درست است. علاوه بر این در طراحی باید به دیگران کمک کنید منطق شما را درک کنند.
باید یاد بگیرید بیش از اینکه به سؤالها پاسخ دهید، سؤال بپرسید. بهترین طراحی سؤالهای خوبی را در بر میگیرد. یاد بگیرید واقعاً به حرف مردم گوش کنید، و در هر مرحله از کنجکاوی استقبال کنید. این قدری طول میکشد و ممکن است دچار اشتباههایی بشوید.
اما در طول زمان، یاد میگیرید مهمترین چیز تیم و درک مشترک آن است، نه اینکه راهحلی را ارائه کنید که به نظرتان بهترین است.
۳. برای بازخورد ارزش قائل باشید.
در ارتباط با گوش کردن، تخصص در رشتهتان را با کار گروهی اشتباه نگیرید. همان طور که جارد اسپول (Jared Spool) میگوید، «طراحی ورزش گروهی است.»، و شما عضو گروهی هستید. اگر از همان ابتدا و به صورت مداوم از همکاری استقبال کنید، تیم شما به مراتب بیشتر پیش میرود.
تیمتان، کسبوکارتان، مکالمههایتان، چالشهای کارتان و بازخوردهای انتقادی را بپذیرید. بازخورد به مراتب بیشتر از هر مدرک یا تجربهای ارزشمند است. واقعاً از بازخورد استقبال کنید. اگر به حرف دیگران گوش کنید و بر اساس بازخوردها عمل کنید، بازخورد بیشتری میگیرید. هر چه بازخورد بیشتری دریافت کنید، طراح قویتری میشوید.
وقتی کسی نظری دارد که شما را به چالش میکشد، مثل دوستی قدیمی از آن استقبال کنید. اگر بازخوردها را به راحتی بپذیرید، بسیار سریعتر پیشرفت میکنید تا اینکه خیال کنید به رشد نیازی ندارید. کاری کنید تا کار کردن با شما و بازخورد دادن بهتان آسان باشد، و در طول زمان همه چیزهای دیگر به راحتی برطرف میشوند.
در پروژهها تیمتان را تشویق و هر جا لازم است بهشان اعتبار بدهید. مشارکتشان را جدی بگیرید. فعالانه آنها را به رسمیت بشناسید و سخاوتمندانه بهشان اعتبار بدهید. اعتبار شیرینی نیست، همیشه مقدار بیشتری از آن برای بخشیدن به بقیه وجود دارد. آن را با دیگران قسمت کنید تا دیگران هم آن را با شما به اشتراک بگذارند. این هم کار درستی است و هم یک جور مهربانی است.
۴. چند منتور بیابید.
شما علاقهمند هستید و مشتاقید ارزش و مهارتتان را نشان بدهید. این فوقالعاده است. این ماراتون است، نه دوی سرعت. اگر همواره سعی کنید خودتان را ثابت کنید، فرصتهای یادگیری بینظیری را از دست میدهید.
کسی را پیدا کنید که بهتر باشد و مهارتی را که میخواهید یاد بگیرید بلد باشد، او را در توییتر دنبال کنید، در مدیوم (Medium) ازش سؤال بپرسید، و با او در ارتباط باشید.
کسانی را بیابید که بتوانند منتور شما باشند و بدانید که احتمالاً سرشان خیلی شلوغ است. برنامه داشته باشید و بدانید چه مهارتی را میخواهید یاد بگیرید یا روی چه چیزی میخواهید تمرکز کنید. بهترین راه را طراحی کنید تا کسی که مهارت بیشتری دارد بتواند به پیشرفت شما کمک کند. از چیزهایی که میخواهید یاد بگیرید فهرستی تهیه کنید.
برای مثال، اگر میخواهید با فاشیسم بجنگید، بروید سراغ مایک مانتیرو (Mike Monteiro) که درباره طراحی و اخلاقیات مینویسد. اگر نمیدانید میخواهید چه چیزی بیاموزید، از آدمها بپرسید ابرقدرتشان در طراحی چیست.
فقط به حرف من اکتفا نکنید، طراحان دیگری هم هستند که پیشنهادهایشان را مینویسند. الیوت دال (Elliot Dahl) هم «نامهای به طراحان جوان» نوشته است، و کنید بوئلز (Cennydd Bowles) هم متنی عالی برای طراحان جوان نوشته است. سؤال بپرسید و جوابش را پیدا کنید.
«آسیبپذیری شبیه حقیقت و جسارت است. حقیقت و جسارت همیشه راحت نیستند، اما هرگز ضعف نیستند.»
برنه بروئن (Brené Brown) در کتاب جسارت عظیم (Daring Greatly)
طراحی کاری خلاقانه است. خلاقیت در انسانها معمولاً مخلوطی از ایدههای مختلف است. از همه ایدهها استقبال کند. اگر فقط کتابهای طراحی نخوانید، در ابعاد بزرگتر و بهتر فکر خواهید کرد. اخلاقیات، فلسفه، سیاست، رمان، و مجله بخوانید.
در کالج یاد گرفتم هر کتابی خطی مستقیم است که شما را به منتوری که نمیتوانید مقابلتان داشته باشید وصل میکند. کتابها و مقالهها برای این نوشته شدهاند که ایدهها را به اشتراک بگذارند، به شما کمک کنند فکر کنید، الهامبخش باشند و چیزی را آموزش بدهند. دوست دارم وانمود کنم کتابهای فنی مثل سخنرانی هستند، و تصور میکنم تختهای که نویسنده برای توضیح مفاهیم از آن استفاده کرده صفحات کتاب هستند.
اگر برای فهمیدن چیزی مشکل داشتید، دوباره بخوانیدش، و سعی کنید واقعاً معنیاش را استخراج کنید.
۵. مهارتتان را صیقل بدهید.
ها فن (Ha Phan) درباره صیقل دادن مهارتهای طراحی مقاله فوقالعادهای دارد. باید یاد بگیرید دزدی کنید. درواقع، باید مثل یک هنرمند بدزدید. بهترین راه توسعه مهارتتان کپی کردن، ترکیب کردن و دوباره انجام دادن کارهاست. خودتان را جای کس دیگری بگذارید و سعی کنید بفهمید چرا این تصمیمها را گرفتهاند.
در این مرحله بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است روشها را بررسی کنید، آنها را در جعبهابزارتان داشته باشید و با اعتمادبهنفس پیشرفت کنید. مداوم آنها را تمرین کنید. در این مرحله مهم است که بدانید ممکن است چه کارگاهها و جلساتی را به کار بگیرید و چرا. وقت بگذارید با آنها موجه شوید، امتحانشان کنید و با صدای بلند تمرینشان کنید. حتی اگر تنها باشید، این کار به شما اعتمادبهنفس میدهد، و به شما کمک میکند به موضوع و برنامه مسلط شوید.
در این مرحله بزرگترین مشارکت شما این است که کارتان را به قدری خوب انجام بدهید که مشخص شود خودتان از مهارتهایی که انتظار دارید دیگران داشته باشند برخوردارید.
علاوه بر مهارتهای تکنیکیتان، مهارتهای برقراری ارتباط با مردم هم هست. آنها را نادیده نگیرید. بهترین طراحان جهان میتوانند بین کسبوکار و کاربران تعادل برقرار کنند و یکی را به دیگری ترجیح ندهند. کار شما این است که به این تعادل کمک کنید و این سختترین چیزی است که باید یاد بگیرید. مهارتهای فنی را یاد میگیرید و میآموزید سریع عمل کنید، وایرفریمها را تولید کنید، و طرحی را تکرار کنید. در این چیزها عمیق بشوید، اما فراموش نکنید که لازم است تفکر انتقادی داشته باشید و کار درست را انجام دهید.
وقتی برای طراحی چیزی استخدام شدهاید، به خاطر مهارتتان استخدام شدهاید. شغلتان فقط این نیست که آن کار را تولید کنید، بلکه باید تأثیر آن کار را ارزیابی کنید. شغلتان این است که تأثیر آن کار را برای مشتری یا کارفرمایتان انتقال بدهید.
مایک مانتیرو، در کتاب منشور اخلاقی طراحان (A Designer’s Code of Ethics)
لازم است یاد بگیرید با بقیه کار کنید، از بازخوردها استقبال کنید، و در حوزههایی که مواجهه کمتری دارید مهربان باشید. با خودتان و بقیه صبور باشید، و از طریق برقراری ارتباط چیزهای زیادی را میاموزید که بهترین راه یادگیری است.
۶. نقصها بپذیرید.
مهمترین چیزی که باید بارها و بارها انجام دهید این است که فراموش کنید متخصص هستید. تعدادی مهارت و استعداد دارید. اجازه ندید تمام ذهنتان درگیر این مسئله شود. مدرسه طراحی، پروژهها، و اسمها را فراموش کنید، و روی همین الان تمرکز کنید.
کنجکاو و مشتاق باشید تا از اشتباههایتان چیزی بیاموزید. به هر حال اشتباه خواهید کرد. اگر از اشتباهاتتان خبر داشته باشید، نقصها را بپذیرید، و سعی کنید در هر مرحله بهتر کار کنید، تیم شما برای ورودیتان ارزش بیشتری قائل میشود.
این به معنی اعتبار قائل نشدن برای خودتان نیست، بلکه باید به دنبال تعادل باشید. برای خودتان اعتبار قائل باشید، اما هرگز به آنچه به دست آوردهاید اکتفا نکنید. اینکه یاد بگیرید با تعادل گوش بدهید در نحوه طراحی و پیشرفتتان نقش بسزایی دارد. جولی ژو (Julie Zhou) برای ایجاد تعادل در دریافت بازخوردها این را پیشنهاد میدهد:
«به نکات مثبت و مشکلات به یک اندازه توجه کنید. شناخت کارهایی که به خوبی انجام میدهید به شما کمک میکند پیشرفت کنید و تأثیر مثبت بیشتری داشته باشید.»
۷. همیشه مهربان باشید.
در طراحی هیچ توجیهی برای خودمحور بودن وجود ندارد. اگر خودمحور هستید، سعی کنید روی خودتان کنترل داشته باشید. نمیشود هم خودمحور باشید و هم طراح خوبی باشید. هنر ما خدمت کردن به دیگران است، و تعالی در آن نیازمند توجه به بیرون از خود است. همدلی مهارتی است که باید به دست بیاورید.
هر کسی هستید، به همکارانی که در حاشیه قرار میگیرند بیشتر توجه کنید. آنها اطراف شما هستند. به کاربرانی فکر کنید که در پایگاه کاربرانتان کمتر بهشان کمتر توجه میشوند. مایکروسافت در مورد طراحی فراگیر کاملاً جدی است و شما میتوانید درباره تشخیص عدم فراگیری چیزهای زیادی را بیاموزید.
زنها، رنگینپوستان، همکاران دگرباش، همکاران تراجنسیتی همگی از مردم هستند و معمولاً کسی به آنها توجه نمیکند. اگر تیم شما این کاربران را در بر نمیگیرد هم، راهی بیابید تا تیمتان بتواند صداهای جدید را بشنود. آن کسی نباشید که چیزی بهدردنخور میسازد. در فرآیند طراحی صداهای جدید و حاشیهای را در نظر بگیرید.
میدانم برای یک روز محتوای زیادی است. هر از گاه دوباره این نامه را بخوانید. من این نکات را در دفتری نوشتهام و هر وقت احساس میکنم سردرگم شدهام آن را مرور میکنم. از همهچیز مهمتر، فراموش نکنید که خوش بگذرانید.
این مقاله، ترجمهای آزاد از مقاله Letter to a Junior Designer، نوشتهی Eli Silva Montgomery است.